افسردگی؛ هرآنچه باید درمورد آن بدانید.
- بروزرسانی شده در : 9 شهریور 1402
- افسردگی
لیست مطالب:
- علت های افسردگی
- انواع افسردگی
- آمار افسردگی
- مراحل افسردگی
- داروی ضد افسردگی
- چه چیزی افسردگی نیست؟
- بیمار افسرده چه کاری میتواند برای کمک به خود انجام دهد؟
- نبایدهای رفتاری با فرد افسرده
- ریسک خودکشی در بیماران افسرده
علت ها و دلایل افسردگی
علت های افسردگی بسیار زیاد هستند که ما نادانسته و ناخودآگاه با افتادن در تله این علت ها مشکلات ناامیدی و غمگینی را به زندگی خودمان دعوت می کنیم. حال می خواهیم به علت های اصلی افسردگی بپردازیم که شامل:
- سبک زندگی
- مرگ عزیزان
- جدایی و طلاق
- کمال گرایی
- چشم و هم چشمی
- تنهایی و گوشه گیری
- ژنتیک
تاثیر سبک زندگی در افسردگی
ما در عصری زندگی می کنیم که به آن عصر تکنولوژی و ارتباطات میگویند؛ که روزانه توسط اخبار و اطلاعات عمدتا منفی بمباران می شویم. بدن انسان ها از سرعت پیشرفت تکنولوژی بسیار عقب مانده است. این موضوع باعث شده که اکثر افراد دیگر مثل قبل از زمان اتصال اینترنت شاد و خوشحال نباشند. شاید این جمله را زیاد شنیده باشید که مردم قبلا چقدر شادتر بودند.
خود ما وقتی که نوجوان یا بچه سال بودیم شاید این امکانات حال حاضر وجود نداشت اما با بازی هایی که در کوچه و خیابان با همسن های خودمان انجام می دادیم بسیار شاد بودیم. در حال حاضر اکثر افراد اکثرا تا ساعت دو یا سه صبح بیدار هستند و با این کار ساعت بیولوژیکی بدنشان را دچار مشکلات اساسی می کنند. بهترین زمان خواب ساعت 9 الی 11 شب هست که باعث می شود فردای آن روز پرانرژی و با حس بهتری بیدار شویم.
غم مرگ عزیزان
مرگ اتفاقی عادی است که در طول زندگیمان به مقدار زیادی آن را می بینیم. وقتی ما عزیزی را از دست می دهیم، احساس ناراحتی شدیدی می کنیم. ولی بعضی از افراد در آن غم می مانند که این کاملا اشتباه است. ما پس از مواجه شدن با مرگ عزیزان باید مدتی سوگواری کنیم و سپس سعی کنیم زندگی عادی خود را انجام دهیم. شاید برای بعضی ها انجام دادن زندگی عادی پس از مرگ عزیزان سخت باشد اما باید بدانیم که با این ناراحتی، فرد بار دیگر زنده نمی شود.
جدایی و طلاق
افسردگی ناشی از جدایی همسر یا پارتنر بیشتر برای خانم ها اتفاق می افتد. در این اتفاق فرد احساس بی پشتوانگی و از بین رفتن تکیه گاه خود می کند. در برخی مواقع نیز اگر به هم زننده رابطه با خیانت این کار را کرده باشد فرد احساس کمبود می کند. دائما از خود می پرسد که من چه عیب یا مشکلی داشتم که فرد دیگری را به من ترجیح داد. این افکار ممکن است انقدر زیاد شوند که فرد را به افسردگی حاد نیز برسانند.
کمال گرایی
خصوصیات افراد کمال گرا این است که هیچ وقت کاری را تا همه چیز آماده نباشد شروع نمی کنند. همیشه خود یا شرایط زندگی را ناکافی می داند. همین باعث می شود که از داشته های خود هیچ لذتی نبرد و فقط به فکر نداشته های خود باشد. این اتفاق در طولانی مدت باعث می شود مغز دائما فقط به نکات منفی زندگی توجه کند و فرد بدون آنکه علتش را بداند افسرده باشد.
چشم و هم چشمی
سبک زندگی مصرف گرایانه باعث شده که اکثرا به جای نگاه کردن به زندگی خود دائما با دیدن زندگی بقیه حسرت بخورند. فرد وقتی که اینستاگرام خود را باز می کند انواع تجملات را می بیند و همه با لبخند و در لحظات خوششان عکس هایی از خود منتشر کرده اند. فردی که دچار چشم و هم چشمی است هربار که به خانه اقوام خود می رود، به ریز و درشت آن توجه می کند. اگر چیزی کم داشته باشد سریعا از زندگی خود شکایت می کند و فکر می کند که با داشتن آن چیز بسیار خوشبخت و خوشحال می شود، در صورتی که اینگونه نیست.
تنهایی و گوشه گیری
انسان ها سال هاست که اجتماعی زندگی می کنند و مغز ما برای شرایط ایزوله و تنها بودن ساخته یا آماده نشده است. فرد وقتی که در خانه به صورت تنها فقط به گوشی خود نگاه می کند بدون اینکه با کسی حرف بزند باعث می شود که مغز احساسات منفی را در خود نگه دارد و عدم ابراز احساسات منفی در جایی خود را نشان می دهد که کار از کار گذشته باشد.
سعی کنید اگر دچار افسردگی هستید حتما مشکلات خود را برای بقیه بازگو کنید. احساسات و اتفاقات منفی که باعث می شوند حال شما بد شود را به زبان بیاورید تا مغز آن ها را بپذیرد. وقتی که این اتفاق بیافتد شما احساس بهتری خواهید داشت.
ژنتیک
یکی دیگر از عوامل تعیین کننده افسردگی نقش ژنتیک در این موضوع هست. گاها دیده شده در خانواده هایی که اقوام درجه یک دچار افسردگی یا مشکلات اعصاب هستند گاها فرزندان نیز دچار این مشکلات می شود.
ژنتیک عامل اصلی غم نیست بلکه وقتی ما با مصرف غذاهای مضر و فست فود ها بدن خود را ضعیف می کنیم، ژن افسردگی و غم می تواند فعال و قدرتمند شود؛ به همین دلیل است که گاها فردی تا 40 سالگی دچار هیچ مشکل اعصابی نمی شود اما به صورت یک دفعه این اتفاق می افتد. آن فرد افسرده و غمگین ژن را از قبل داشته و فقط شرایط بروز این مشکل فراهم نبوده.
انواع افسردگی
افسردگی اساسی یا شدید(MDD):
اگر روانشناس یا روانپزشک از واژه افسردگی بالینی استفاده کرده است پس باید بدانید که افسردگی شما از نوع اساسی یا شدید است. در این نوع افسردگی فرد ممکن است درآمد بالا، خانواده خوب، فرزندان سالم و هرچیزی که باعث شادی یک فرد می شود را داشته باشد، اما باز هم فرد احساس سرخوردگی کند.
برای این نوع افسردگی اصلا دلیل یا ریشه خاصی از نظر ظاهری نمی توان پیدا کرد. این نوع از غم به صورت دائمی و بدون قطع شدن است، یعنی ممکن است فرد سال های سال بدون یک روز راحتی دچار این مشکل باشد.
افسردگی مداوم (PDD):
در این نوع از افسردگی، علائم غم و اندوه معمولا بیش تر از یک و نیم تا دو سال ادامه پیدا می کند. برخلاف افسردگی اساسی علائم این نوع از اندوه ممکن است دو الی سه ماه از بین برود و باز شروع شود. علائم آن می تواند کم، متوسط یا شدید باشد. اما به اندازه افسردگی اساسی نیست. به علت از بین رفتن و شروع دوباره علائم به این نوع افسردگی مزمن نیز گفته می شود.
افسردگی دو قطبی:
بر خلاف دو نوع بالا ممکن است اسم این نوع از افسردگی را بیشتر شنیده باشید. در این حالت فرد گاها با یک اتفاق ساده بسیار شاد و خوشحال است در حدی که در پوست خود نمی گنجد. گاهی نیز از شدت افسردگی ممکن است در بیمارستان نیز بستری شود.
یکی از ویژگی های بد این نوع از غم و اندوه این است که فرد در دوره ای دچار احساس ناامیدی، بی ارادگی، اضطراب و لذت نبرد از کار و زندگی می شود که ممکن است چند ماه طول بکشد. این حالات باعث می شود سطح کیفیت زندگی فرد به شدت پایین بیاید. در مقابل نیز ممکن است حالات به شکلی باشد که فرد دچار احساس انگیزه شدید شود و این تناوب احساسی فرد را دچار ناراحتی خواهد کرد.
آمار افسردگی
این آمار در ایران و در جهان متفاوت است . 3.8% از جمعیت جهان و 5.8% از بزرگسالان بالای 60 سال، افسردگی را در طول زندگی خود تجربه می کنند. طبق آخرین آمار 280 میلیود نفر در جهان دچار افسردگی هستند. این مشکل در بین زنان 50% بیشتر از مردان است. سالانه بیش از 700 هزار نفر بر اثر خودکشی به دلیل افسردگی جان خود را از دست می دهد. خودکشی چهارمین عامل مرگ و میر در سنین 15 الی 29 سال است.
مراحل افسردگی
علائم اولیه
این مشکل اعصاب با علائم اولیه آغاز می شود. که شامل علائم زیر می شود:
- از دست دادن اشتها
- کاهش وزن
- مشکلات در خواب
- احساس ناامیدی
- انزوا
این علائم ممکن است به صورت تدریجی افزایش یابند و زندگی روزمره فرد را دچار تاثیرات منفی کند.
تشدید علائم
در این مرحله حالات بالا تشدید می شود و به وضوح قابل مشاهده می شود. افراد کارهای خود را نیمه تمام رها می کنند؛ تعهد انجام کار ها را از دست می دهد. همچنین ممکن است احساس پرخاشگری و عصبانیت در این فرد نیز زیاد شود. فرد احساس می کند که امید به زندگی خود را از دست داده و کارهایی که قبلا از آن لذت میبرد برای ایشان حوصله سربر شده است.
فرد بهتر است در این مرحله برای درمان افسردگی خود اقدام کند که دیگر به اتفاقات ناگوارتر و حالات بدتر منجر نشود.
افسردگی شدید
در این مرحله بدترین و شدیدترین علائم گریبان گیر فرد می شود. فرد دچار احساس مبهمی بین مرگ و زندگی می شود. به این موضوع بسیار فکر می کند که آیا زندگی اصلا ارزش زیستن دارد یا خیر؟ فرد وقتی که در این شرایط قرار می گیرد باید در اولین فرصت خود را تحت مراقبت فوری و درمان سریع افسردگی قرار دهد چون احتمال آسیب زدن به خود چند برابر می شود.
- احساس ناامیدی شدید: در این مرحله به قول ما ایرانی ها فرد از نظر ذهنی به ته خط می رسد. زندگی را به شدت پوچ و بی ارزش می داند. احساس می کند که شرایط موجود به هیچ عنوان قابل تغییر نیست.
- علائم جسمی شدیدتر: فرد دچار علائم بدنی می شود که وقتی به پزشک مراجعه می کند و آزمایش های مختلف را انجام می دهد، متوجه می شود که هیچ مشکل بدنی ندارد. این علائم می تواند شامل: سردرد، مشکلات گوارشی و برخی دردهای مبهم را شامل می شود.
- از دست دادن ارتباطات اجتماعی: وقتی فرد دچار احساسات شدید ناراحتی و غم شود سعی در به انزوا بردن خود می کند. از دوستان و آشنایان دوری می کند و احساس می کند که تنها بودن را بیشتر دوست دارد. به همین علت ارتباطات اجتماعی قبلی خود را از دست می دهد.
دیدگاهتان را بنویسید